سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آدمى نهفته در زیر زبان خویش است . [نهج البلاغه]
300
تاریخ : 92/4/14:: 7:4 عصر
نویسنده : مسعود نوری
() نظر

فیلم 300 بر اساس واقعیت و داستان فیلم


داستان فیلم

آنچه در فیلم می گذرد داستانی است بر محور ایستادگی 300 بادی گارد شخصی لئونیداس - شاه اسپارت – روبروی سپاه یک میلیون نفری ایران ، و متوقف ساختن سپاه ایران به مدت سه روز .

راوی فیلم در ابتدا توضیحاتی در مورد بزرگ شدن مردهای اسپارتی می دهد و سختی هایی را که آنها می کشند تا بزرگ شوند نشان می دهد ، توضیحات راوی با بزرگ شدن یک پسر همراه است که در انتها مشخص می شود کسی که بزرگ شدنش به رویت بیننده رسیده لئونیداس است . وی پس از بازگشت از کوه و بیابان و جنگل ، یک روزه پادشاه می شود ، احتمالا پس از 3 ماه یا 3 سال ، سفرایی از ایران به اسپارت می آیند و به اسپارت می گویند یا تسلیم شو و یا آماده جنگ باش . که پادشاه اسپارت بر خلاف اصول دموکراسی ( که در فیلم سمبل یونان است ) سفرای ایران را می کشد .

با این کار اسپارت جنگ را برای اسپارت می خرد ، نکته جالب آن است که لئونیداس تمامی تلاش خود را برای جنگ با ایران می کند و نزد الهه ای می رود که اجازه جنگ را بگیرد اما طبق معمول سینمای هالیوود عوامل خشایارشا الهه جنگ یونان را خریده اند و وی دستور تسلیم شدن را می دهد .

لئونیداس که نمی تواند اجازه جنگ را بگیرد با 300 بادی گاردش به پیشواز سپاه خشایارشا می رود تا در راه حفاظت از آزادی و دموکراسی یونان و سرتاسر اروپا ( که معلوم نیست در کجای تاریخ قدیم نقش داشته اند ) شهید شود . در این راه از شهری می گذرد که سپاه ایران آن را با خاک یکسان کرده است . و تنها یک کودک زخمی زنده مانده که با بردن نام گارد جاوید خشایارشا در آغوش لئونیداس جان می دهد .

نکته بسیار جالب آن جاست که وقتی 300 اسپارتی به جلوتر می آیند سپاه ایران را می بیند و هیچ معلوم نیست که سپاهی که به جلو آمده به چه منظوری عقب نشینی کرده ، به هر روی اسپارتی ها در راه  رسیدن به ارتش ایران ابتدا غرق شدن ناوگان دریایی ایران را مشاهده می کنند و سپس سپاه پیشدار ایران را مشاهده می کند که از شهرهای سر راه باج می گیرد که خشایارشا آنها را با خاک یکسان نکند در این راه ، این پیشدار که وصف ظاهرش زننده اش لازم نیست ، با اسپارتی ها برخورد می کند و اسپارتی ها او را ادب می کنند .

سپس فیلم لحظه برخورد اولیه اسپارتی ها با ایرانی ها را نشان می دهد که اسپارتی ها سربازهای از جنگ هیچ چی نفهم ایرانی را قلع و قمع می کنند . و بعد سپاه پشتیبان است که نابود می شود و کوهی از سربازهای تلف شده ایرانی ایجاد می شود ، این گونه است که روز اول به پایان می رسد و در پایان روز سربازهای نیمه جان ایرانی توسط اسپارتی ها کشته می شوند . ( البته با دموکراسی کامل برای نجات یافته گان )

در روز بعد ارتش میلیونی ایرانی که از پس 300 نفر بر نیامده مجبور است از گارد جاوید استفاده کند که معمولا بر اساس جنگ های ایران در قلب سپاه هستند و تا لحظه آخر وارد جنگ نمی شوند ، البته این سپاه دارای غول های بی شاخ و دمی هستند که تشنه خون انسان ها هستند و یکی از همین غولها می رود که لئونیداس را بکشد اما لئونیداس که قهرمان داستان است ، سر این غول بی شاخ و دم را از تنش جدا می کند ، پس از آن گارد جاوید که از کشتن این 300 نفر بر نمی آید فیل های ایرانی هستند که به پیش می آیند و البته به ته دره می افتند . روز دوم که تمام می شود اگر درست به خاطر بیاورم خشایارشا به پیش می آید تا با لئونیداس صحبت کند ، که البته لئونیداس او را به جنگ دعوت می کند و می گوید ما پاسدار دموکراسی و آزادی غرب هستیم و حاضریم در این راه بمیریم . البته ممکن است در روز اول با خشایارشا ملاقات کرده باشد ، چون این نقد را با تفاوت 4 – 5 روز از مشاهده فیلم می نویسم ممکن است فراموش کرده باشم بهرحال این گفتمان است که پیام فرانک میلر را مبنی برایستادگی اسپارتی ها بیان می کند .

در روز بعد هم هیولاهای ایرانی با کرگدن های خود به اسپارتی ها حمله ور می شوند که این کرگدن نرسیده به اسپارتی ها بر روی زمین می افتد ، پس از آن نوبت به جادوگرهای ایرانی می رسد که به سمت اسپارتی ها نارنجک پرتاب می کنند . و البته طبق معمول لئونیداس قهرمان تمامی نارنجک های ایرانی را نابود می کند و بدین ترتیب روز سوم هم به پایان می رسد .

به هر روی در روز چهارم و پس از توقف سه روزه ارتش ایران که از پس 300 نفر بر نیامد به یاری یک پیرمرد گوژپشت اسپارتی ( که در روز اول به نزد لئونیداس رفته و لئونیداس به علت اینکه او نمی تواند قدش را راست کند از پذیرش وی در ارتش 300 نفره اش معذور است ، ) و با وعده زن های روسپی و البته یک دست لباس ارتش ایران ، با راهنمایی وی تعدادی از سپاهیان گارد جاوید را به پشت 300 اسپارتی می فرستد تا آنها محاصره شوند ، نکته جالب آنکه در این روز خشایارشا سوار بر یک مرکب بزرگ و عظیم وارد میدان جنگ می شود و سفیر صلح و دوستی ایران مثل همیشه قبل از نبرد ، نزد لئونیداس می رود و به او می گوید صلح کن تا اسپارت متعلق به تو باشد و یونان تابع تو باشد ، فقط باید تحت نظارت شاه ایران باشی که لئونیداس ابتدا قبول می کند ولی در چند ثانیه یاد خاطراتش می افتد و نظرش عوض می شود و با یک فرمان ، شخصی از پشت وی سفیر ایران را به قتل می رساند و لئونیداس نیزه خود را به سبک قهرمانان المپیک به سمت خشایارشا پرتاب می کند و خشایارشا که منتظر است تا این نیزه به او اصابت کند منتظر می ماند تا این نیزه گوشه لبش را پاره کند . پس از آن در کمتر از 15 ثانیه سپاه 300 نفری اسپارتی نابود می شود .

البته فیلم یک جریان انحرافی دارد که همسر لئونیداس آن را پیش می برد و کلیت آن بر محور حمایت های وی از لئونیداس و همراه ساختن ارتشی است که الهه جنگ آنها را از جنگ محروم کرده این زن در این راه و بر پایه اصول دموکراسی غرب مانند یک روسپی عمل کرده و با فرمانده ارتش همخوابگی می کند البته روز بعد در مجلس مشخص می شود که این فرمانده نوکر دربار ایران بوده چراکه وقتی در مجلس همسر لئونیداس وی را به قتل می رساند از جیب وی دریک های هخامنشی که با تصویر خشایارشا مزین شده  ، بیرون می ریزد و مجلس متقاعد می شود که سپاه را به جنگ با ارتش ایران بفرستد و صحنه آخر فیلم ارتش هزاران نفری یونان را به سرکردگی مورخی که لئونیداس فستاده نشان می دهد که برای رزم با ارتش ایران آماده شده اند .

نقد فیلم

در زیر به نکاتی اشاره می شود که از لحاظ تاریخی مشکل دارند .

اصولا ایرانی ها ماند لشکر بربرها نشان داده شده اند و در مجلس اسپارت علنا ایرانی ها بربر خطاب می شوند .

از تعریف چهره پلشت ایرانی ها که شباهت به هر چیزی بجز آدمیزاد داشت خودداری می کنم .

لباس ارتش ایران بد طراحی نشده بود ( ارتش پیاده نظام ) اما کلاه آنها بیشتر یادآور اعراب مسلمان بود و با استفاده از فیلم برداری هوشمندانه چیزی که بیشتر به نظر بیننده می آید عرب بودن ارتش است نه ایرانی بودن آنها .

گارد جاوید که درواقع تنها ارتش منظم ایران بوده ( ارتش 10 هزار نفری شاهنشاهی ) ارتش ارواح نامیده می شود .

جادوگران یهودی که به خشایارشا خدمت می کنند دقیقا یادآور ساحرهای فیلم ده فرمان هستند و گویا کارگردان قصد دارد بیننده را متوجه سازد که ارتش ایران از ایرانی خالی بوده و تمامی اشخاص مهم در ارتش غیر ایرانی بودند ، حتی لباس جادوگر ها که مجهز به نارنجک بودند مانند لباس کاهن های یهودی است و صحنه پرتاب نارنجک ها شما را بیشتر یاد چهارشنبه سوری فعلی خواهد انداخت تا صحنه جنگ یک ارتش . ( این هم نتیجه به تمسخر گرفتن جشن چهارشنبه سوری توسط خودمان )

اسپارت در فیلم به قدری مهم نشان داده شده که بیننده در صورت نداشتن اطلاعات فکر میکند خود یونان است ، اصولا از لحاظ تاریخی و بر اساس گفته هرودوت و گزنفون ، یونان شامل 11 کشور بود و هیچ کشور واحدی وجود نداشت و اسپارتی ها فقط و تنها فقط جزو سربازهای  قوی و ملبس بودند ، این اسپارتی ها حتی آن قدر قدرت نداشتند که سرتاسر یونان را فتح کنند و کشوری یکپارچه ایجاد کنند ، اما در فیلم مضهر قدرت سرتاسر یونان معرفی می شوند و حتی در چندجا یونان معرفی می شود . و حتی برای تمامی یونان تصمیم می گیرند . توجه داشته باشید که اصولا چیزی که در تمامی 11 کشور تابع آتن مهم بوده خود آتن بوده و آتن است که یونان خطاب می شده و حتی خود آتن همیشه با لفظ آتن خوانده میشده و نه یونان . حتی خشایارشا برای جنگ و آرام کردن آشوبی آمده که در آتن حکمفرماست و نه اسپارت .

چند کشور از ملل یونان که با خشایارشا صلح می کنند و آتنی ها هم که شهر را خالی می کنند ، حال آنکه این 300 نفر از کجا سه روز خشایارشا را معطل می کنند نا معلوم است و اصلا معلوم نیست این 300 قهرمان که می توانند یک میلیون نفر را سه روز متوقف کنند چرا به یکباره و ظرف کمتر از 15 ثانیه نابود می شوند .

پیرمردی که در فیلم نشان داده شده و دروازه شهر را می گشاید ، در داستان واقعی لشکر خشایارشا را از کوه عبور می دهد اما در فیلم معلوم نیست این لشکر همراه پیرمرد چه می شود و فقط چند تصویر کوتاه از ارتش گارد جاوید نشان داده می شود که به دنبال او هستند و بعد نیست می شوند .

در روز سوم اسپارتی ها که بالاخره یکی دو نفری کشته داده اند یک نماینده برای بیان اتفاقات رخ داده به اسپارت می فرستند ، توجه داشته باشید که این شخص درواقع مورخ داستان 300 اسپارتی است ، معلوم نیست پس از بازگشت وی باقی داستان از زبان چه کسی جز فرانک میلر نقل شده است .

مرکب خشایارشا در روز سوم با استفاده از سر ستون های پارسه ( تخت جمشید ) تزیین شده که نشان می دهد فرانک میلر حتی یک ثانیه هم در این مورد تحقیق نکرده است ، چراکه سر ستونی که در این مرکب استفاده شده ، فقط در پارسه یافت شده و اثبات شده که این سر ستون در هیچ کجای قصرهای پارسه استفاده نشده و گویا مورد قبول پادشاه قرار نگرفته بوده ، اما کارگردان فیلم از این سرستون در مرکب شخصی پادشاه استفاده می کند .

معلوم نیست در کجای تاریخ زخمی شدن خشایارشا در این جنگ یاد شده است .

دریک هایی که از جیب فرمانده ارتش اسپارت بیرون می ریزد تصویر خشایارشا را بصورت کاملا واضح و مشخص نشان می دهد که به سبک سکه های جدید اروپایی ضرب شده است نشان می دهد ( منظور تصویر بزرگ خشایارشا در وسط سکه است مثل ملکه های انگلیس و غیره ) ، اصولا هر انسان نادانی می داند که دریک هخامنشی در مزان خشایارشا به سبک دریک داریوش با تصویر یک کماندار در وسط ضرب میشد که این کماندار پادشاه نبوده و بعلت ارزش سربازهای ایرانی تصویر آنها بر روی سکه ضرب میشده ، اما سکه در فیلم معلوم نیست به چه دلیلی جز غالب بودن فرهنگ یونان و صدور سکه از یونان به ایران ، بدان شکل ضرب شده است .

نکته بسیار جالبی در فیلم وجود دارد و آن قلیان خشایارشا است باز هم برای بیشتر عرب نشان دادن ایرانی ها ، نکته دیگر نشان دادن زن های همجنس باز ایرانی است که بیشتر به روسپی های آمریکایی شباهت دارند .

از نکاتی که حائز اهمیت است فیلم بردرای فیلم است که به نظر بنده از سایر عناصر فیلم نمود بیشتری داشت و هر جا کارگردان می خواهد چیزی را برجسته کند بجای اینکه از فیلمنامه کمک بگیرد از هنر فیلم برداری استفاده میکند .

داستان بر اساس واقعیت

در زیر داستان نبرد خشایارشا با آتن را مطالعه می فرمایید که دو سال گذشته و در سه مطلب در تارنما نوشته شده بود .

پس از اینکه خشایارشا وارد آتن شد اردوگاه خود را در خارج از آتن قرار داد . وی می دانست که یونانیان در پلوپونز واقع در جنوب یونان یک ارتش دارند و پیش بینی می کرد  که ممکن است آن ارتش به آتن بیاید و وی را در آن شهر محاصره نماید. این بود که ارتش ایران را در خارج از آتن متمرکز کرد که اگر ارتش یونانیان آمدند ارتش او در داخل کشور محاصره نشود . خود خشایارشا بعد از ورود به شهر در عمارت پوله ته ریوم یعنی عمارت مجلس سنای آتن منزل کرد . گارد جاوید که گارد مخصوص پادشاه بود نیز در همین عمارت جای گرفت . روزی که ارتش ایران وارد آتن شد در آن ضهر حتی یک نفر هم به چشم نمی خورد ، اما عمارت بزرک آکروپل پر از جمعیتی بود که به آن پناه برده بودند تا الهه آتنه که خدای آتن بود از آنها محافظت کند و همین طور هم شد و خشایارشا امر کرد که مزاحم آنها نشوند . آنهایی که در آکروپل جمع شده بودند کسانی بودند که نتوانستند خود را از آتن دور کنند بعضی از آنها بر اثر فقدان وسیله نقلیه و بعضی بعلت نداشتن بضاعت در معبد بزرگ بست نشسته بودند به این امید که الهه اتنه آنها را خواهد رهانید و بعلت اینکه خشایارشا به برای ادیان سایر ملل احترام قایل بود از حمله به آکروپل و کسانی که در آن بودند خودداری کرد و چون می دانست که آنهایی که در آکروپل نشسته اند از حیث خواربار دچار مضیقه خواهند شد ، به آنها آزادی داد که از آنجا خارج شوند  و برای خود غذا تهیه کنند .

در تواریخ اروپا نشته شده که خشایارشا آتن را ویران کرد . این نوشته صحیح نیست . و پادشاه ایران قلعه آکروپل را ویران کرد نه معبد آکروپل را . قلعه آکروپل که دژی بود جنگی به امر خشایارشا ویران شد ، ایم دژ بالای تپه آکروپل به نظر می رسید و آن قلعه را پی زیس ترات بنا نمود . آتن شهری بود بلادفاع ، یعنی شهری که برای حفظ آن نجنگیده بودند و در آن زمان هم هرگز شهرهای بلادفاع را ویران نمی کردند .

در تواریخ اروپانوشته شده که خشایارشا بعد از ورود به آتن آن شهر را به جبران شهر سارد پایتخت لیدی که یونانیان سوزانیده بودند ، سوزانید و ویران کرد و این اشتباه یا تعمد باید اصلاح شود . خشایارشا در آتن جز دژ جنگی آکرپل و دیوار شهر که اطراف آتن بود چیزی را ویران نکرد و روزی که ایرانیان از شهر رفتند تمام عمارت بزرگ شهر باقی بود و آتن را خود یونانیان در جنگ داخلی که از سال 431 تا 404 ق.م طول کشید و به جنگ های پلوپونز معروف بود ویران کردند و هرکسی که در این باره تردید دارد باید تاریخ توسیدید را بخواند .

توسیدید اسم جنگهای داخلی یونان را پلوپونز گذاشته است و آن جنگها از سال 431 ق.م شروع شد یعنی 50 سال پس از مراجعت ایرانیان .توسیدید صدیق ترین مورخ یونان است و خود او در جنگهای پلوپونز شرکت داشته است و وقایع آن جنگها را تا سال 411 ق.م نوشته و دنبال وقایع آن جنگ ها از طرف  گزنفون  در کتابی به نام  هله نیک  یعنی یونانیان نوشته شده است و وقایع جنگ به سال 404 ق.م ختم می شود . آتن پایتخت یونان در آن جنگها که بین خود یونانیان در گرفت ویران شد ، اما نه بطور کلی و انصاف نیست که ویرانی آتن را به حساب ایرانیان بگذارند . ایران در جنگهای داخلی یونان دخالتی نداشت مگر بطور غیرمستقیم و اسپارت  با نیروی طلایه ایران در آن جنگها با آتن می جنگید .

واقعیت تاریخی این است که خشایارشا رفته بود تا اینکه آتن را ویران کند اما شجاعت یونانیان در دو جنگی که با وی داشتند خیلی در پادشاه ایران موثر واقع گردید . از آن گذشته خشایارشا و سربازان ایرانی که با وی به آتن رفتند متمدن بودند  با مفهوم واقعی این کلمه . آنها شهرنشین به شمار می آمدند و به آبادانی علاقه داشتند و عمارت زیبا را می پسندیدند و خشایارشا که تا آن روز هنوز مشغول ساختن کاخ پارسه یا همان تخت جمشید بود ( کاخی که داریوش بزرگ ساختن آن را آغاز کرد ) به خود اجازه نمی داد که عمارت زیبای آتن را ویران کند .

توسیدید میگوید در روز سوم بعد از اینکه  خشایارشا وارد آتن شد ، جار زد که هر کس از آتن رفته مراجعت کند و بداند که مال و جانش محفوظ است و چون مردم بی بضاعت و بی دست و پا که در آتن بودند غذا نداشتند و در شهر اذوقه به دست نمی آمد ، خشایارشا گفت که از گندم ارتش ایران به آنها بدهند  که برای خود نان طبخ کنند و در روز پنجم بعد از ورود ایرانیان به آتن دکانهای نانوایی به کار افتاد و شهر آتن وضع جنگی خود را از دست داد .

در روز دهم بعد از ورود ایرانیان به آتن خشایارشا برای دیدن آکروپل رفت و حتی به خدام معبد الهه بزرگ آتن انعام داد . اسناد تاریخی نشان می دهد که ده روز بعد از ورود ارتش ایران به آتن در محله سرامیکم  چند کارگاه سفال سازی و در محله کولی توس  چند کارگاه  فلز سازی به کار افتاد و باز از اسناد تاریخی فهمیده می شود که ده روز بعد از ورود ارتش ایران به آتن از داخل خانه های آتن صدای چنگ به گوش می رسید . این اسناد تاریخی گواهی می دهد که آتن به دست خشایارشا ویران نگردید چون اگر ویران می شد ، پادشاه ایران به معبد آکروپل نمی رفت و دکانهای نانوایی و کوزه سازی و فلزسازی در شهر بکارنمی افتاد و زنهای جوان چنگ نمی نواختند و در یک شهر ویران اگر هم دختری وجود داشته باشد حال آن را ندارد که چنگ بنوازد .

یکی از خقایق دیگری که حتی هرودوت نتوانسته انکار کند احترامی است که ایرانیان به نوامیس یونانیان گذاشتند و این نکته را نباید کوچک دانست . سربازان ایرانی لااقل یک سال و به روایتی بیش از یک سال از زنهای خود دور بودند و اکثر آنها جوان بشمار می آمدند و در دوره ای از عمر بسر می بردند که به اقتضای طبیعت ، مرد بشدت متمایل به زن می شود . زنهای یونان هم بر اثر لااقل سیصد سال ورزش خوش اندام بودند و زیبایی داشتند ، معهذا دیده نشده که یک افسر یا سرباز ایرانی به یک زن یونانی تعرض کند . در تمام تواریخی که یونانیان راجع به جنگهای ایران و یونان نوشته اند ، حتی یکبار دیده نمی شود که نوشته باشند که یک افسر یا سرباز ایرانی به یک زن یونانی تجاوز کرده باشد . در صورتی که در عرف قدیم وقتی یک شب ارتش وارد کشوری می شد همانطور که اموالملت مغلوب را متعلق به خود می دانست زنهای آن ملت را هم از آن خود می دانست . اما ایرانیان دوره هخامنشی آنقدر مقید به احترام نوامیش بودند  که هرگز به خود اجازه نمی دادند هنگام تهاجم به یک کشور به زنهای ملت مغلوب تجاوز کنند .

آنها مردها را اگر مقاومت می کردند می کشتند  و اسیر می کردند ولی زنها را محترم می شمردند و کتزیاس طبیب و مورخ یونانی که مدتی بعد از ورود خشایارشا به آتن در دربار ایران خدمت می کرد و بیست سال در ایران بسر برد نوشته است که در ایران زنی روسپی وجود ندارد . دوره توقف کتزیاس در ایران دوره ای بود که اخلاق عمومی نسبت به دوره آغاز هخامنشیان سست شد زیرا پادشاهانی که پس از داریوش بزرگ و خشایارشا بر اریکه قدرت نشستند ، خود چنان بی بند و بار بودند که نمی توانستند در مسائلی که مربوط به عفت می شود  سختگیری کنند معهذا حتی در آن زمان در ایران زن روسپی نبوده است .

نکته دیگر که در تمامی تواریخ یونانی دیده می شود عدم خشونت سلاطین هخامنشی نسبت به دشمنانی بود که ابراز اطاعت می کردند . در تمامی مدتی که خشایارشا در یونان بسر می برد هر کس را که ابراز اطاعت کرد مورد عفو قرار داد و هر افسر و سرباز که تسلیم می گردید از هرگونه مزاحمت مصون بود .

اگر پادشاه ایران آتن را ویران کرد و خرابه های آن شهر جغد نشین شد، چرا قبل از خروج ارتش ایران از آتن قسمتی از سکنه آن شهر که مهاجرت کرده بودند مراجعت نمودند ؟ و آیا قابل قبول است که خانواده های با بضاعت آتنی که به پلوپونز رفته بودند و در آنجا به راحتی و دور از خطر بربرها ( وحشی ها !! ) زندگی می کردند ، جان و مال خود را بخطر بیاندازند و به آتن مراجعت کنند تا در آنجا به قتل برسند و اموالشان به یغما برود و نوامیسشان به دست ایرانیان برسد ؟

این را هم خود یونانیان می نویسند و می گویند قبل از اینکه ایرانیان از آتن مراجعت کنند عده ای از سکنه شهر آتن به خانه های خود در آن شهر برگشتند . ذکر کلمه «  خانه » در تاریخ گواهی می دهد که حداقل تمامی آتن به دست خشایارشا ویران نشده بود وگرنه خانه ای باقی نمانده بود تا اینکه مردم بابضاعت آتن در آن سکونت کنند .

آنچه تا اینجا راجع به ورود ارتش ایران به آتن گفتیم از تحقیق بی طرفانه پروفسور بارن انگلیسی بود و ما هنگام نقل آن همه چیز را خلاصه کردیم که خوانندگان خسته نشوند (( لازم بذکر است این مطالب را نویسنده کتاب گفته نه نویسنده وبلاگ ! )) و پروفسور بارن در تحقیق خود ، طوری آتن را هنگام ورود ارتش ایران نشان می دهد که در بعضی از خیابانها نام خانه ها را نیز می برد . اینک اجازه می خواهیم که سطوری چند از نوشته هرودوت را راجع به ورود ارتش ایران به شهر آتن از نظر خوانندگان بگذرانیم . هرودوت می گوید :

"" وقتی وحشیان ( ! ) وارد آتیک شدند ، دیده بان ورود آن ها را به اطلاع آتن رسانید و آنگاه که ارتش وحشیان به آتن نزدیک گردید ، شهر تخلیه شده بود ، اما یک پادگان قوی در شهر وجود  داشت و سربازان آن پادگان بر سرایرانیان سنگ باریدند و مانع از این شدند که به دیوار آتن نزدیک گردند و ارتش ایران چند روز مقابل آتن متوقف شد و نتوانست وارد شهر شود مگر بعد از اینکه آخرین سرباز مدافع  دیوار شهر به قتل رسید . انگاه ایرانیان وارد شهر شدند و خشایار پادشاه در عمارت مجلس سنا منزل کرد و ارتش او به معبد آکروپل رفت و تمام فقرایی را که به آن معبد پناهنده شده بودند به قتل رسانید و آنگاه ایرانیان معبد آکروپل  را مورد تاراج قرار دادند و هرچه دارای ارزش بود و نظیرش در دنیا وجود نداشت آتش زدند . چند روز بعد خشایارشا گفت یونانیان آزاد هستند که به آتن برگردند و به معبد آکروپل بروند و در آنجا برای  آتنه الهه آن معبد قربانی کنند و علت صدور آن فرمان این بود که خشایارشا خوابی دید و از چپاول و سوزانیدن و ویران کردن معبد آکروپل پشیمان شد !! ""

این نوشته هرودوت تقریبا صد سال بعد از مرگ او به نظر اسکندر مقدونی رسید و چون در آن موقع معبد آکروپل ویران بود ، آن جوان مقدونی یقین حاصل کرد که ایرانیان معبد آکروپل را آتش زدند و ویران کردند و برای اینکه انتقام بگیرد  کاخ پارسه (  تخت جمشید ) را بعد از اینکه مورد یغما قرار داد آتش زد و ویران کرد و به جرات می توان گفت که اگر هرودوت این نوشته را نمی نوشت کاخ پارسه در فارس سوزانیده نمی شد . در این که معبد آکروپل از طرف خشایارشا مورد تاراج قرار گرفت تردیدی وجود ندارد و خشایارشا به سبک قوانین جنگ در آن زمان تصاحب اشیای گرانبهای آن معبد را حق خود می دانست ولی آن معبد را نسوزانید و ویران نکرد .

هرودوت باز هم از روی غرض نوشته است که جنگ آتن ، دو مرخله داشته یکی جنگ برای عبور از دیوار شهر و دیگری جنگ برای تصرف معبد آکروپل . دو جنگ اخیر بیست روز طول کشیده و مدت بیست روز ارتش پنج میلیونی (!) ایران با یک مشت افراد بی بضاعت که نتوانسته بودند از آتن بروند و در معبد آکروپل مجتمع شدند پیکار می کردند و بعد از غلبه تمام مدافعین را قتل عام نمودند ( ! ) .

«  پلوتارک  » هم که با هرودوت پنج قرن فاصله زمانی داشته و ناگزیر روایات مربوط به ورود ارتش ایران را به آتن از مورخین یونانی بخصوص هرودوت گرفته جنگ آکروپل را بیست روز ذکر می کند و آدمی متحیر می شود که چگونه یک ارتش بزرگ پنج میلیونی  مدت بیست شبانه روز مقابل معبد آکروپل معطل شده و نتوانسته بر یک مشت افراد بی بضاعت و بی اسلحه که در آن معبد بودند غلبه نماید . حتی اگر معبد آکروپل یک پادگان قوی  برای دفاع داشت باز در ظرف مدت کوتاهی و شاید یک روز آن پادگان از پا در ی آمد و اگر قبول کنیم  که ارتش عظیم خشایارشا مدت بیست روز مقابل آکروپل در داخل  شهر آتن معطل شد آیا دلیل بر این نیست که پادشاه ایران نخواست اقدامی بکند که سبب ویرانی آن معبد بزرگ و زیبا گردد ؟؟

هرودوت نتوانسته مراجعت آتنی ها را به آن شهر انکار کند و تصدیق نموده که خشایارشا به مردم شهر تامین داد و آنها به آتن مراجعت کردند . خشایارشا آکروپل را ویران نکرد ولی دو مجسمه از آن خارج نمو.د و به ایران برد که در کاخ پارسه ( تخت جمشید ) نصب نمود و هر دو مجسمه از زمامداران سابق آتن بود . یکی به اسم « هارموویوس » و دیگری به اسم « آریستو گیتون » و آن دو مجسمه را با مفرغ ساخته بودند و آنقدر از لحاظ هنری زیبا بودند که خشایارشا نتوانست از آنها بگذرد و هر دو را به ایران برد و آن دو مجسمه تا پایان سلطنت هخامنشیان در کاخ پارسه ( تخت جمشید ) بود و بعد از اینکه اسکندر ایران را اشغال کرد آن دو مجسمه را از آن کاخ خارج کرد و به یونان فرستاد تا اینکه در کاخ آکروپل نصب شود . امروز این دو مجسمه هست ، ولی مجسمه های اصلی نیست و نمی دانیم مجسمه های اصلی که از ایران به آکروپل برگردانیده شد گرفتار چه سرنوشتی شدند . دو مجسمه ای که امروز دیده می شود کپی است یعنی آنها را از دو مجسمه اصلی کپی کردند .

هرودوت می گوید در حالی که خشایارشا معبد آکروپل را محاصره کرده بود و با مدافعین آن معبد می جنگید ، جنگ دریایی سالامیس در گرفت . این نکته غیر از جنگ بیست روزه معبد آکروپل صحت دارد و هنگامی که خشایارشا در آتن بود بین نیروی  دریایی یونان و ایران در نزدیکی جزیره سالامیس جنگ در نگرفت .



کلمات کلیدی :
300
تاریخ : 92/4/14:: 7:0 عصر
نویسنده : مسعود نوری
() نظر

 300 (فیلم)

300 (به انگلیسی: 300)‏ فیلم اکشن آمریکایی محصول سال 2006 است که در سال 2007 به روی پرده رفته است. این فیلم به کارگردانی زاک اسنایدر از روی کتاب مصوری نوشته فرانک میلر به همین نام توسط شرکت «برادران وارنر» ساخته شده‌است.


پوستر فیلم 300
کارگردان زاک اسنایدر
نویسنده زاک اسنایدر - فرانک میلر
بازیگران جرارد باتلر
لنا هدی
دیوید ولهام
میشل فسبندر
دیزی ماری
ونسنت رگان
رودریگو سانتورو
موسیقی تایلر بیتس
تدوین ویلیام هوی
توزیع‌کننده برادران وارنر
مدت زمان 1 ساعت و 57 دقیقه
زبان انگلیسی
پیش از 300: خیزش امپراطوری


خلاصه داستان [ویرایش]

خطر لوث‌شدن: آنچه در زیر می‌آید ممکن است قضیه یا پایان ماجرا را لو دهد!

داستان فیلم تحریفی است از نبرد ترموپیل که در سال 480 پیش از میلاد بین سپاه ایران در زمان خشایارشا با سپاه یونان در زمان لئونیداس اتفاق افتاده است. در این داستان، 300 نفر از رزم‌آوران اسپارت در برابر سپاه یک میلیونی خشایارشاه مقاومت می‌کنند. این نبرد در تنگه? ترموپیل در نزدیکی آتن رخ می‌دهد و حدود سه روز به طول می‌انجامد. ارتش امپراتوری هخامنشی در برابر 300 رزم آور اسپارتی در تنگه? ترموپیل متوقف می‌شود و تنها زمانی موفق می‌شود آنها را شکست بدهد که در اثر خیانت یک یونانی، راه دیگری برای دور زدن آنها و محاصره اسپارتی‌ها پیدا می‌شود.
پایان خطر لوث‌شدن
اکران فیلم [ویرایش]

فیلم 300 که با استفاده از فناوری پرده آبی ساخته شده، توجه بینندگان و منتقدان بسیاری را به خود جلب کرده‌است و یک بازی رایانه‌ای نیز بر اساس آن منتشر شده‌است.[1] این فیلم از 18 اسفند 1385 (9 مارس 2007) در آمریکا به نمایش عمومی در آمد و در دو روز آخر هفته با استقبال بسیاری در آمریکا روبرو شد و به فروشی معادل هفتاد میلیون دلار رسید[2] این فیلم در کل چهار صد و پنجاه و شش میلیون دلار فروش داشته و از لحاظ فروش بسیار موفق بوده. پس از آن در سال 2008 فیلم ملاقات با اسپارتی‌ها که در واقع نگاهی طنز آلود به فیلم غیر واقعی و دروغ پردازانه 300 دارد ساخته شد. فروش فیلم ملاقات با اسپارتی‌ها معادل 85 میلیون دلار بوده است. از بازیگران این فیلم می‌توان به کارمن الکترا سوپر مدل آمریکایی اشاره کرد.
واکنش ایرانیان در مقابل فیلم [ویرایش]

این فیلم ایرانیان را وحشی و غارتگر و سربازان یونان را فداکار و دلاور می‌نمایاند. همین امر باعث واکنش ایرانیان نسبت به ساخت و نمایش این فیلم شد؛ واکنش‌هایی که هم به شکل رسمی و هم به شکل غیر رسمی در فضای مجازی اینترنت نمود پیدا کردند.

تعداد زیادی از وبلاگ‌نویسان ایرانی، اقدام به ایجاد یک بمب گوگلی (وب‌گاهی که در اثر پیوندهای زیادی که به نشانی آن ایجاد شده، در رتبه‌های بالای جستجوی گوگل قرار می‌گیرد) زدند. به این ترتیب، وب‌گاهی که توسط ایرانیان برپا شده بود و در آن ابعاد مختلف اعتراض ایرانیان به چشم می‌خورد، در صفحه? اول جستجو به دنبال نام این فیلم در گوگل دیده می‌شد.[3]

هم‌چنین ایرانیان اقدام به برپایی یک طومار اینترنتی علیه ساخت و نمایش این فیلم کردند (پیوند) که تا پایان زمان جمع‌آوری امضا، بیش از پنجاه هزار امضای مجازی برای آن جمع شده بود. در این طومار، با اشاره به تمدن ایران در دوران هخامنشی می‌آید: «ما از شرکت برادران وارنر، به عنوان یکی از بزرگ‌ترین تولید کنندگان فیلم و برنامه‌های تلویزیونی در دنیا انتظار نداشتیم که حقایق به اثبات رسیده? تاریخی را نادیده بگیرد، و با به تصویر کشیدن ارتش ایران در جنگ ترموپیل به شکل وحشیان دیوآسا به شهرت خود نیز لطمه برساند.» (برگردان از متن انگلیسی∗)

آنها می‌گویند علاوه بر تحریفات تاریخی که در فیلم رخ می‌نماید، چهره ایرانیان بی شباهت به هیولاها نیست، در حالی که در اصل کتاب مصور فرانک میلر نیز ایرانیان به همین شکل به تصویر در آمده‌اند. فیلم بسیار به رمان مصور فرانک میلر وفادار است.

خانه? سینما در روزهای پایانی سال 1385 در نامه‌ای اقدام هالیوود در دنیای کوچک سینما را محکوم کرد. گروه فیلم و سینمای فرهنگستان هنر هم در نامه‌ای به یونسکو، تولید و پخش فیلم سیصد را «مخرب‌تر از تخریب بناها و آثار ارزشمند مرتبط با میراث تمدنی ملل و اقوام» خواند.[3]وبلاگی کوچک برای بزرگداشت مردی بزرگ
نقد و بررسی فیلم 300

فیلم 300 به کارگردانی زک اسنایدر با بودجه 65 میلیون دلار در 2 ماه ساخته شده و در مقابل بودجه نسبتآ پایین فروش زیادی داشته است .بعد از به اکران در آمدن در 3100 سینمای امریکا در هفته اول 70 میلیون و در هفته دوم 127 میلیون فروش داشته و از بین ده فیلم برتر هفته پر فروش ترین فیلم بوده است و پیش بینی می شود در هفته های آینده به فهرست پر فروش ترین فیلم های دهه اخیر آمریکا راه یابد.

داستان فیلم بر اساس کتاب کامیک استریپی از فرانک میلرطراح مشهور آمریکایی اهل مرینلند تولید شده و پس از دو اثر بی باک و شهر گناه سومین فیلم ساخته شده از روی کارهای گرافیکی طنز و کمدی میلر است. که به تصویر کشیدن مهمترین جنگ تاریخ باستان (ترموفی) در 480 سال قبل از میلاد مسیح است. این جنگ بین لئونیداس و خشایارشا پسر داریوش کبیر رخ داد.

در این فیلم لشکریان لئونیداس 300 نفر بودند اما این در هیچ کتاب تاریخی نیامده است . در کتابهای تاریخی تعداد لشکریان یونانیان 2800یا4000 ویا 6400 نفر آمده که زیر فرماندهی 300 اسپارتان میجنگیدند.تعداد سپاهیان ایرانی در تاریخ 18 هزار نفر بودند در صورتی که در فیلم تعداد ایرانیان 180 هزار نفر به تصویر کشیده شده در مقابل 300 یونانی.

در انکسل پدیا امده است :در تاریخ جنگهای ملی در 500 سال یا 480 سال قبل از میلاد مسیح بین امپراطوری ایران و یونان جنگی رخ داد که یونانیان در سرزمینی که متعلق به داریوش هخامنشی بود بر ضد حکومت ایران جنگ کردند و شکست خوردند.

قوم ایران هزار ملت بوده و وسعت زیادی داشته پادشاهان هخامنشی برای ایجاد عدالت در میان انها منشور حقوق بشر را نوشته بودند در صورتی که یونانیان مردم نژاد پرستی بودند که همه ملتها را به دو دسته تقسیم میکردند : یا یونانی یا بربر .

ایرانیان در زمان ساسانیان به مهربانی ،آزادگی و بزرگ منشی معروف بودند .

فیلم وضعیت ظاهری و منش ایرانیان ،قدرت فرماندهی و صلح طلب بودن ایرانیان را ندیده گرفته است . آغاز جنگ همواره با یونانیان بوده وایرانیان هیچگاه شروع کننده جنگ نبوده اند.

در فیلم خشایار شا به صورت پادشاهی آفریقایی به تصویر کشیده شده ولی در کتابهای تاریخ خشایار شا مردی خوش قامت ، بلند بالا و بسیار خوش چهره توصیف شده که به علت زیباییش مورد وسوسه زنان دربار بوده است. و در کتاب هرودت آمده که چهره ایرانیان به چهره مردم ژرمن شبیه است. جالب انکه چهره لئونیداس شبیه چهره مردان شرق است.

در فیلم خشایار شا از خدایان نام میبرد در صورتی که ایرانیان همیشه یکتا پرست بوده اند و در ان زمان پایبند به اهورا مزدا بوده اند بر خلاف یونان باستان که چند خدایی بوده و برای هر چیز خدا داشته اند .

پس از مرگ داریوش هرودت خشایار شا را شاه کبیر می نامد . در سال 490 میلادی خشایار شا با سپاهی عظیم و ناوگان دریایی نیرومند اقیانوس هند تا مدیترانه را زیر سلطه داشته. لشکریان خشایار شا در جزیره تسالی 600 قایق را کنار هم می گذارند و پل میسازند . خشایار شا هنگامی که به سمت آتن میرود به علت بدی آب و هوا در جنگ سالامیس شکست میخورد و بر می گردد .

آمریکایی معمولی نمی داند خشایار شا کیست و جنگ چه بوده آنچه میبیند قبول میکند.

دروغ هر چه بزرگتر باشد مردم دنیا آن را راحت تر قبول میکنند. فیلم 300 به هویت تاریخ ایران توهین کرده است و جالب اینکه یونانیان هم از خبر پخش فیلم 300 معترض هستند.

در فیلم لئونیداس سفیر خشایار شا را با سربازانش به چاه می اندازد . این مردم دنیا را به این قضاوت وادار می کند که آیا دیپلماسی این است؟

علاوه بر اینکه به ایرانی ها توهین کرده با انتخاب انسانهایی سیاه پوست به عنوان انسان هایی وحشی و بی تمدن (که البته نقش ایرانی ها را بازی میکردند ) به سیاه پوستان نیز توهین آشکاری شده است.

وقتی که قاصد ایرانی به یونان می آید ،در گفتگو با لئونیداس وقتی همسر لئونیداس با قاصد ایرانی صحبت میکند قاصد ایرانی میگوید : "چی باعث شده این زن فکر کند می تواند با مردهاحرف بزند"

ومی خواهد نشان دهد که ایرانی ها برای شخصیت زن ارزشی قائل نبودند در صورتی که ما در ایران پادشاه زن هم داشتیم.

در جایی از فیلم حرمسرای خشایار شا را نشان می دهد که زنان ایرانی با پوشش نا مناسب نشان داده میشوند و صحنه هایی که نشان داده میشود یاد آور صحنه های پخش شده در فیلم های آمریکایی است .و این در حالی است که زنان ایرانی در طول تاریخ نه تنها با پوششی مناسب بلکه با حجاب کامل بوده اند و در کتاب های تاریخی غیر ایرانی نیز بر پایبندی ایرانیان به موازین اخلاقی تایید شده است.

فیلم با ایدئولوژی شروع میشود : اسپارتی ها اینگونه بودند بچه ها را اینگونه تربیت میکردند و...

اینگونه بر می اید که به ایدئولوژی قهرمانان اسلام و کربلا حسادت شده است و در این کمبودشان به قهرمانان یونان تکیه میکنند (اسپارتها از نسل هرکول هستند )

فقدان ایدئولوژی در غرب باعث ساخت یک ایدئولوژی دروغین و ساختگی میشود.

این فیلم با اهداف سیاسی و نسب دادن وجوه غیر انسانی به ایرانیان ساخته شده. اصل مسائل دنیا برای رسیدن به آزادی همیشه به این برمیگردد که ایران رأس محور شرارت است و مانع حفظ آزادی در غرب. هدف ترساندن مخاطب از ایرانیان است . البته بعد از اینکه مردم را از اسلام ترساندند .

به عنوان نمونه فیلم پرواز 911 هم با این هدف ساخته شده است . فیلم با آیه ای از قرآن شروع میشود در این فیلم چند جوان مسلمان بعد از انجام دادن فرائض دینی خود ، مشغول تدارک برای تخریب سازمان تجارت جهانی میشوند و سر انجام واقعه 11 سپتامبر را رقم میزنند .

با تمام افتخاری که به گذشته خود داریم نباید دائما این را تکرار کنیم بلکه باید آینده را بسازیم ، خود سازی کنیم چون میدانیم اصل و نسب داریم .

ایا بهتر نیست با امکاناتی که داریم فیلمی بسازیم که در مقابل این فیلم حرفی برای گفتن داشته باشد و البته ان هم در سطح جهان؟

صرفه جویی آشکار ضررهای پنهان به دنبال دارد.

به گفته فردوسی :دشمن نتوان ضعیف و بیچاره شمرد.تحلیل فیلم 300


فیلم سینمایی "300" ، پس از نمایش در جشنواره فیلم برلین ، به اکران عمومی در آمد و این اکران ، آن هم در مقطع زمانی کنونی ، بسیار پر معناست .

"300" ، تلاشی نوین برای بدبین نمودن افکار عمومی جهان نسبت به مردم ایران و تاریخ و تمدن ایرانی است که همزمان با تشدید تهدیدات امریکا علیه ایران ، با تبلیغات بسیار فراوان بر پرده سینماها می رود و پیش بینی می شود به یکی از فیلم های پرفروش تبدیل شود .

در این فیلم ، که "یاهو" داستان آن را "سرآغازی برای دمکراسی" نامیده است ، ایرانیان ، مردمانی هیولا صفت ، فاقد فرهنگ و شعور و انسانیت قلمداد می شوند که جز حمله به سرزمین های دیگر، تهدید صلح و کشتن انسان ها ، چیز دیگری نمی دانند و البته در مقابل این قوم " شرور" چاره ای جز جنگ و نابودی آنها نیست تا بلکه جهانیان از دست این " محور شرارت" رهایی یابند .

فیلم 300 ، به داستان جنگ ایران و یونان در "ترموپیل" -گردنه ای در یونان، بین کوه اویته و خلیج مالیک- بر مبنای روایت «هرودوت» درکتاب "جنگ پارسی‌ها" می پردازد .

در این اثر سینمایی ، "لئونیداس" پادشاه اسپارت، فقط یک ارتش کوچک 300 نفری دارد که در مقابل سپاه عظیم " خشایارشا" -پادشاه ایرانی - که تا پشت دروازه های شهر آمده اند ، ایستادگی می کنند و سرانجام گوژپشتی دروازه‌های شهر را به روی ایرانیان وحشی باز می‌کند .

به روایت غربی ها، آن 300 نفر سه روز در برابر سپاه120 هزار نفری ایران مقاومت کردند و در همین سه روز یونانیان علیه ایرانیان متحد شدند و بدین ترتیب زمینه برای شکست لشکر ایران و برپایی دمکراسی فراهم شد .

300

 

 

در فیلم توهین آمیز و به شدت ضدایرانی 300 ، که به کارگردانی "زاک سنایدر" ساخته شده است ، جرارد باتلر، لنا هیدی، وینسنت ریگان، مایکل فسنبدر ،دومنیک وست و ... بازی می‌کنند.

در فیلم 300، ایران ، نمادی از دیکتاتوری و بی خردی و توحش است و یونان( غرب) سمبل دموکراسی و مبازره با آدم کشی و تجاوز .
به عبارت دیگر ، 300، فیلمی است هدفمند که در آن تقابل تاریخی هیولا و فرشته ( شر و خیر ) ، به نمایش در می آید و در این میان ، نقش هیولا متوجه ایرانیان است . این درحالی است که به روایت تاریخ ، در آن مقطع زمانی ، ایرانیان به آزادی های فردی و حقوق اقلیلت ها و زنان و ... رسمیت داده بودند ولی در یونان و کل اروپا ، برده داری و بدوی گرایی ، مشخصه ای بارز به شمار می رفت .

زنان ایرانی در این فیلم "همه جایی" و مردانشان با قیافه هایی که تروریست های امروزی( از نگاه شهروند غربی) را تداعی می کند ، به نمایش در آمده اند .

این فیلم در تحریف واقعیت ها به حدی بی پروا و ناشیانه عمل کرده است که در صحنه ای از آن برای خشایارشا "قلیان" چاق می کنند در حالی که در آن زمان چیزی به نام قلیان در دنیا وجود نداشته است . با این حال از آنجا که در میان مردم امروز ایران ، قلیان رواج دارد ، سازنده فیلم از ان استفاده کرده است!

با توجه به تبلیغات گسترده ای که بر روی این فیلم شده و در موتور های جستجو نیز این اثر مجعول سینمایی رتبه بالایی دارد ، پیش بینی می شود همزمان را اکران این فیلم ، که صحنه های پرشکوهی نیز دارد ، موج جدیدی از تبلیغات ضد ایرانی در جهان آغاز شود به ویژه اینکه در این برهه زمانی ، غرب و به ویژه آمریکا در صدد توجیه اقدامات خود علیه ایران هستند و چه ابزاری بهتر از سینما می تواند آنها را در بسیج افکارعمومی علیه ایران و فرهنگ وتمدن آن ، کمک کند؟

متاسفانه ، عدم توجه به تاریخ کهن ایران و حتی کتمان آن توسط افراطیون وطنی ( یادمان هست که اوائل انقلاب افرادی مثل خلخالی می خواستند حتی تخت جمشید را هم ویران کنند) باعث شده است در مقابل چنین حرکت هایی ، چیز زیادی برای عرضه در سطح جهان نداشته باشیم .

این مساله فقط درباره سینما صادق نیست و امروزه ، بسیاری از ایرانیان به حدی از تاریخ پرشکوه ایران بی خبرند که حتی برای ساده ترین پرسش های تاریخی نیز جوابی جز "نمی دانم" ندارند و این خالی الذهن بودن باعث شده است که اگر فیلم 300 در ایران نیز اکران شود ، مخاطبان ایرانی هم آن را باور کنند ، چه رسد به مردمان کشورهای دیگر در 5 قاره جهان که در سال های اخیر فقط تصویری منفی از ایران به انها نشان داده شده است و اینک قرار است به آنها گفته شود ایرانی که "محور شرارت" است ، نه فقط امروز که از دیرباز منشأ شرارت بوده و اجداد ایرانیان امروز ، همین وحشی های زشت ، آدمکش و نفهمی هستند که در فیلم "300" می بینید!!

اگر فیلم ضد ایرانی "بدون دخترم هرگز" توانست چهره ای منفی و کریه از ایران امروز در جهان به نمایش گذارد ،" 300" مأموریت دارد این منفی گرایی را به اعماق تاریخ ایران ببرد.
هرچند کار زیادی نمی تواند در این باره انجام داد ، ولی یکی از بهترین راه ها ، نقد فیلم و نشان دادن واقعیت ها در موتورهایی مثل "گوگل" است تا مخاطبان اینترنت که با سرچ عنوان فیلم به دنبال اطلاعات بیشتری در باره آن هستند ، صدای ما را هم بشنوند . اما چه کنیم که این اتفاق بیفتد و حرف ها ما جزو اولین یافته های گوگل باشد؟

 

300.2

 



کلمات کلیدی :
تاریخ : 92/4/14:: 6:51 عصر
نویسنده : مسعود نوری
() نظر

کنستانتین (فیلم)
کنستانتین (به انگلیسی: Constantine)‏ فیلمی آمریکایی محصول سال 2005 به کارگردانی فرانسیس لارنس است. این فیلم بر اساس مجموعه کمیک Hellblazer ساخته شده.
کنستانتین(Constantine)

پوستر فیلم
کارگردان فرانسیس لارنس
تهیه‌کننده گیلبرت آدلر
نویسنده آلن مور
بازیگران کیانو ریوز
ریچل وایس
شیا لبوف
تیلدا سوئینتن
پیتر استرمر
موسیقی کلاوس بادلت و برایان تایلر
توزیع‌کننده وارنر بروس
مدت زمان 121 دقیقه
زبان انگلیسی
بودجه $100 میلیون
فروش $230,884,728[1]
صفحه در وب‌گاه IMDb

داستان
[ویرایش] دنیای کنستانتین

در فیلم که تقریباًْ از دنیای مسیحیت منشا می‌گیرد خدا به عنوان چیزی که میلیاردها قانون وضع کرده است و فرشتگان را مسئول بهشت و شیاطین را مسئول جهنم کرده است و افرادی نیمه فرشته و نیمه شیطان در این دنیا وجود دارند که تعادل را برقرار کرده یا برهم می‌زنند همچون خداوند پسر دارد (البته در این فیلم) شیطان هم فرزندی به نام مامون دارد.
[ویرایش] داستان کنستانتین

خطر لوث‌شدن: آنچه در زیر می‌آید ممکن است قضیه یا پایان ماجرا را لو دهد!

جان کنستانتین یک جن‌گیر است. در پی کشف خودکشی ایزابلا دادسون، خواهر دوقلوی او (بازیگری ریچل وایس) به کنستانتین پناه می‌برد و در نتیجه می‌فهمد که مامون برای ورود به دنیا احتیاج به خون خدا دارد و این خون را می‌تواند از روی لکه‌های خون روی نیزه سرنوشت (همان نیزه‌ای که عیسی را به قتل رساند) به دست بیاورد. اما باید مامون درون بدن خواهر دوقلو حلول کند و با نیزه سرنوشت کشته شود تا بتواند جسم یابد ولی کنستانتین خودکشی می‌کند تا خود شیطان به دنبال او بیاید تا بفهمد پسرش از او جلو زده است و از شیطان می‌خواهد تا در مقابل از مرگ خواهر دوقلو جلوگیری کند و در این صورت از یکی از تبصره‌های خدواند یعنی قربانی استفاده می‌کند و می‌تواند به بهشت برود اما شیطان ناراحت از این کار فقط نیکوتین بدن او را که موجب سرطان ریه او شده است از او می‌گیرد به امید روزی که گناهانش موجب به جهنم رفتن او شود.[2]
[ویرایش] یادداشت

* از روی فیلم کنستانتین یک بازی هم ساخته شده[3]



کلمات کلیدی :
تاریخ : 92/4/14:: 6:44 عصر
نویسنده : مسعود نوری
() نظر

 ماتریکس

ماتریکس (به انگلیسی: The Matrix)‏ فیلمی علمی-تخیلی به نویسندگی و کارگردانی برادران واچوفسکی است که در سال 1999 اکران شد. این فیلم آمیزه‌ای از اکشن، هنرهای رزمی و یک فیلمنامه چندلایه‌است. این فیلم برنده 4 جایزه اسکار فنی بوده است.

کارگردان اندی واچوفسکی
لری واچوفسکی
تهیه‌کننده جوئل سیلور
نویسنده برادران واچوفسکی
بازیگران کیانو ریوز
لارنس فیشبورن
کری آن موس
هوگو ویوینگ
جو پانتولیانو
گلوریا فاستر
موسیقی دان دیویس
فیلم‌برداری بیل پاپ
تدوین زاخ اشتاینبرگ
توزیع‌کننده برادران وارنر
ویلیج رودشو پیکچرز
مدت زمان 136 دقیقه
کشور Flag of the United States.svg ایالات متحده آمریکا
Flag of Australia.svg استرالیا
زبان انگلیسی
بودجه 63?000?000 دلار
فروش 460?379?930 دلار
پیش از ماتریکس 2
صفحه در وب‌گاه IMDb
صفحه در وب‌گاه All Movie

نقش‌ها و شخصیت‌ها

*
o کیانو ریوز (نیو)
o لارنس فیشبورن (مورفیوس)
o کری آن موس (ترینیتی)
o هوگو ویوینگ (مامور اسمیت)
o جولیا آراهنگها (ایپاک)
o مارکوس چونگ (تنک)
o مت دوران (موس)
o پل گودارد (مامور براون)
o بلینا مک‌کلوری (سویچ)
o جو پانتولیانو (سایفر)
o گلوریا فوستر (پیشگو)
o آنتونی ری پارکر (دوزر)
o رابرت تیلور دوم (مامور جونز)

داستان
در آینده نزدیک، آزادی طلبان به کمک تجهیزات محرمانه خود با نیو که خود یک هکر کامپیوتری است ارتباط برقرار می‌کنند و به او شرح می‌دهند که حقیقتی که او تصور می‌کند یک شبیه‌سازی پیچیده کامپیوتری است به نام «ماتریکس» که توسط نوعی هوش مصنوعی بدخواه طراحی شده‌است. ماتریکس حقیقت را از بشریت مخفی می‌سازد و به آنها اجازه می‌دهد تا یک زندگی متقاعدکننده و شبیه سازی شده در سال 1999 را داشته باشند. در حالی که ماشینها در حال رشد کردن هستند و مردم را درو می‌کنند تا از آنها به عنوان یک منبع انرژی دایمی استفاده کنند. مورفیس، رهبر این آزادی طلبان باور دارد که نیو «شخص یگانه» است که انسان‌ها را به سوی آزادی هدایت کرده و ماشینها را برخواهد انداخت. به اضافه نیو? ترینیتی و مورفیس در مقابل بنده سازی انسان‌ها توسط ماشینها می‌جنگند، درحالی که نیو کم کم شروع به پذیرفتن نقش خود را به عنوان «شخص یگانه» می‌کند.




کلمات کلیدی :
تاریخ : 92/4/14:: 6:20 عصر
نویسنده : مسعود نوری
() نظر

دانلود قسمت 10 از فصل 3 سریال بازی تاج و تخت

 

 season 3 episode 10 480p

زیرنویس فارسی اضافه شد...

پایان فصل3

http://rozup.ir/up/rasmus/game_of_thrones_pic_4.jpg

 

 

 

 

http://rozup.ir/up/rasmus/downloadnow.jpg

 
http://rozup.ir/up/rasmus/subtitle.jpg



کلمات کلیدی :
   1   2      >
آخرین مطالب


ساخت فلش مدیا پلیر

Up Page
کد پرش به بالای صفحه وب

Up Page
کد پرش به بالای صفحه وب
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
- دانلود رایگان کتابهای الکترونیکی فارسی کتابخانه مجازی ایران